«كسي كه بصيرت و بينايي ندارد فكر و انديشهاش فاسد است».1
«بيناترين مردم كسي است كه ببيند عيبهاي خود را و باز ايستد از گناهان خود».2
«هر كه استقبال كند كارها را بينا گردد، مراد از «استقبال امور» آن است كه پيش از انجام آنها در عواقب آنها تأمل و تدبر كند».3
«هر كه ياد كند خدا را بينا گردد، يعني: به راه راست و حقايق و معارف، بينش مييابد».4
«كسي كه علم ندارد نيت ندارد».5
«كسي كه بينش ندارد علمي ندارد».6
«كسي كه فكر ندارد بصيرت و بينشي ندارد».7
«كسي كه عبرتپذير نيست بيفكر است».8
«كوري ديده، بهتر است از كوري بصيرت».9
«نگاه ديده سود ندهد آنجا كه چشم دل و بصيرت كور باشد».10
«جز اين نيست كه بينا كسي است كه بشنود و انديشه و تفكر كند، و بنگرد و بينا گردد، و از عبرتها سود برد».11
«خداوند... جهاد را براي عزت و سربلندي اسلام واجب فرمود».12
«چه بسيار عزيزي كه، نادانياش او را خوار ساخت».13
«شجاعت عزتي است آماده، ترس ذلتي است آشكار».14
«هر كس به جز از خدا عزت بجويد آن عزت او را هلاك ميكند».15
«هر عزيزي كه تحت قدرت و سلطهاي باشد ذليل است».16
«راستي عزت است و ناداني ذلت».17
«هر كس عزت را با ظلم و باطل طلب كند، خداوند به انصاف و حق ذلت نصيبش مينمايد».18
«روزگار دو روز است، روزي به نفع تو و روزي به ضرر تو، چون به سودت شد شادي مكن، و چون به زيانت گرديد غم مخور».19
«هر كس به جز حق جوياي عزت شود به ذلت در افتد و هر كس با حق عناد ورزد خوار گردد».20
«امام صادق عليه السلام فرموده است: كسي كه بدون بصيرت و دانايي، به كاري دست ميزند مانند مسافري است كه در بيراهه ميرود، او هر قدر بر سرعت سير خود ميافزايد به همان نسبت از جاده دورتر ميشود».21
«با بصيرتجويي پندگيري به دست آيد».22
«خدا رحمت كند كسي را كه تفكر كند و عبرت گيرد، و پس از آنكه عبرت گرفت بينا گردد».23
«در هر پندگرفتني بينايي است».24
«كسي كه از روي بصيرت و بينايي گناه كند شايسته و مستحق عفو و گذشت الهي نيست».25
«به خاطر دوستي دنيا گوشها از شنيدن حكمت (علم و صحيح و راست) كر شدهاند و دلها از نور بصيرت كور شدهاند».26
«اكنون جنگ ميان شما و اهل قبله (بعضي از گروههاي مسلمانان [سپاه معاويه در جنگ صفين] شروع شده است و پرچم اين جنگ را بر دوش نبايد بگيرد مگر كسي كه بينا به امور، شكيبا و به موارد حق دانا باشد. پس حركت كنيد به سوي آنچه مأموريت داريد و توقف كنيد در جايي كه از اقدام نهي شدهايد. در هيچ مسئلهاي عجله نكنيد تا تحقيق كامل درباره آن نموده باشيد؛ زيرا براي ما در هر امري كه منكر آن ميشويد، تغييراتي [يا ابعادي] است.27
«بيناترين مردم كسي است كه ببيند عيبهاي خود را و باز ايستد از گناهان خود».28
«خداوند اختيار همه كارها را به مؤمن داده است اما اين اختيار را به او نداده است كه ذليل باشد. مگر نشنيدهاي كه خداي تعالي ميفرمايد: «عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنان است»؟ پس، مؤمن عزيز است و ذليل نيست. [در ادامه] فرمودند: «مؤمن از كوه محكمتر است؛ زيرا از كوه با ضربات تيشه كم ميشود اما با هيچ وسيلهاي از دين مؤمن نميتوان كاست».29
«بايد نياز به مردم و بينيازي از آنان، در دلت گرد آيند، تا نيازت به آنان، سبب نرمي در گفتار و خوشروييات شود و بينيازيات، سبب آبروداري و عزتت باشد».30
«بردباري چراغ خداست... پنج چيز است كه بردباري ميطلبد: شخص عزيز باشد و خوار شود؛ راستگو باشد و نسبت ناروا داده شود؛ به حق دعوت كند و سبكش بشمارند؛ بيگناه باشد و اذيت شود، حقطلبي كند و با او مخالفت كنند. اگر در هر پنج مورد، به حق رفتار كني، بردبار هستي...».31
«ندادن حقوق (ديگران) ذلت ميآورد و انسان در اين باره مجبور به دروغ گفتن ميشود».32
«خداوندا... مرا در پيشگاهِ خودت خوار و نزد خلقت عزيز فرما، مرا در خلوتِ با خودت پَست و در ميان بندگانت سربلند گردان و از كسي كه از من بينياز است، بينياز گردان و بر نيازمندي و فقر من به خودت بيفزاي».33
«حاصل بردباري: آراسته شدن به خوبيها، همنشيني با نيكان، ارجمند شدن، عزيز گشتن، رغبت به نيكي، نزديك شدن بردبار به درجات عالي، گذشت، آرامش و تأني، احسان و خاموشي. اينها ثمره بردباري عاقل است».34
«هر كس از ظلمي كه در حق او شده گذشت كند، خداوند به جاي آن در دنيا و آخرت به او عزت ميبخشد».35
«مرگ آري امّا پستي و خواري هرگز، به اندك ساختن آري، اما دست سوي اين و آن دراز كردن هرگز».36
«هر كس آزادانه ذلت را بپذيرد از ما خاندان نيست».37
«كسي كه از گرفتاري خود پرده بردارد، به خواري تن داده است».38
«عزت مؤمن در بينيازي او از مردم است».39
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت